خواهر حضرت موسی،دختر شجاعت وتدبیر
خروشان تر از امواج بی آرام نیل می دوم …دور می شوم دور …ضرب آهنگ شیون بی امان زنی در گوشم می پیچد .زنی که مادر من است.مادرمن…مادر موسی…مادرنیل.
موسای کوچک بی قرار است.شیر دایه ها وزنان بیگانه را پس زده است. این ها که می دانم حاصل روز های پرخطر پرسه زدن پشت برچین های کاخ فرعون وحرم بانو آسیه است.
حالا من با تمام تنهایی ام باید کاری کنم .کاری کنم که موسای نا آرام ،در دامام مادر قرار گیرد.
دویدن من ،اندیشه ی من ،اضطراب امروز ذهن طوفان زده ام ،آرامش روزگاران ساحل نشینان نیل خواهد بود.
خواهر موسی (علیه السلام) در آیینه آیات
(آنگاه که مادر موسی ،او را به نیل انداخت)به دخترش گفت:
به دنبالش برو!
خواهر موسی او را دورادور می نگریست بی آن که فرعونیان پی به او برده باشند .ماشیر دایگان را بر موسی ناگوار ساختیم (واو شیر هیچ دایه ای را ننوشید)تا این که خواهرش به موقع سر رسید وگفت :آیا نمی خواهید خانواده ای رت به شما معرفی کنم که سرپرستی اورا بپذیرد وخیر خواه او باشد؟
این گونه موسی را به آغوش مادرش بازگردانیدم تا با دیدنش چشم او روشن شود ودیگر اندوهگین نباشد… .
آیات مربوطه11-13قصص
داستان موسی را با این دید بخوانید:در این ماجرا در کنار شجاعت ودلسوزی این دختر قرآنی ،درایت وتدبیری ستودنی مشاهده می شود . رفتار او به گونه ای بوده است که نه تنها فرعونیان را به خود ،موسی وخانواده اش مشکوک نکرده ،بلکه اعتماد آن ها را به خود جلب ساخت.
پیامهایی از جنس نور
پیوسته در انجام کارهای مهم ودشوار همراه ویاور مادرم هستم.
مراقم به گونه ای رفتار کنم که اعتماد واطمینان مادر وخانواده ام را به خود جلب کنم
سعی می کنم تا بتوانم به راحتی در جمع سخن بگویم واز خود دفاع کنم .
تدبیر ومهارت حل مساله در شرایط دشوار از موارد مهمی است که آن را در خود تقویت می کنم .
با اقدامات مدبرانه ی خود قادرم کارهای مهمی را انجام دهم.
شجاعت ،زیرکی وکاردانی ام مرا دختری برجسته خواهد کرد.
برگرفته از کتاب ستاره های باغ خدا