راهی به سوی آفتاب

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

آشنایی با شهید حسین قجه ای

14 بهمن 1391 توسط طاها

بسم رب الشهدا

فرمانده گردان سلمان فارسي لشگر27محمدرسول الله(ص)


(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
روز چهاردهم شهريورماه سال 1337 حسينعلي در زرين شهر اصفهان در دستان خسته پدر کشاورزش جاي گرفت و در سايه تربيت عالمانه پدر رشد نمود. در سن 7 سالگي به مدرسه رفت و تا اخذ مدرک ديپلم تحصيل نمود.
از کودکي علاقه زيادي به ورزش کشتي داشت و به عنوان قهرمان اول شهرستان و استان اصفهان براي چند سال متوالي معرفي گشت و به مسابقات انتخابي تيم ملي راه يافت.سال 1353 وارد فعاليت‌هاي سياسي شد. سال 1356 به قم مهاجرت کرد و توسط مأموران ساواک دستگير شد. چند مرتبه نيز به منظور فعاليت‌هاي سياسي به شيراز و قم سفر کرد.سرانجام انقلاب اسلامي پيروز شد. چند ماه بعد ازپيروزي، منافقين دست به كار شدند و در مدارس به تبليغ وسيع پرداختند. افكار نوجوانان و جوانان را تحت تاثير قرار داده، سعي مي كردند به هر نحوي كه شده، آنها را جذب كرده،از مسير اسلام و انقلاب و امام باز دارند.
در مدرسه اي كه حسين درس مي خواند، يكي از معلمين گرايش شديدي به سازمان منافقين داشت و اهداف اين گروهك پليد و وابسته را براي دانش آموزان طرح مي كرد. حسين چندين بار سعي كرد با صحبت، او را از اين كار باز دارد كه موفق نشد، تا سرانجام به درگيري شديد ميان او و معلم منجر شد. از همان جا حسين عزم خود را براي مبارزه با خط نفاق و گروهك هاي وابسته جزم كرد و فهميد كه دشمنان هنوز نمرده اند، بلكه لباس عوض كرده اند.
فرماندهي سپاه زرين شهر وتشكيل گروه ضربت براي مبارزه با مواد مخدر و توزيع كنندگان آن، يكي ديگر از فعاليت هاي حسين پس از انقلاب بود. در پي صدور فرمان امام خميني مبني بر تشكيل سپاه پاسداران، حسين به اين نهاد انقلابي پيوست و در تشكيل و سازماندهي سپاه زرين شهر نقش تعیین کننده داشت وخود نیز فرماندهی آن را به عهده گرفت. دوستانش درباره آن روزها چنين مي گويند:
در ايامي كه حسين فرماندهي سپاه زرين شهر را بر عهده داشت، برنامه خاصي براي خود تنظيم كرده بود. بعد از ساعت 12 شب كه مي ايستاد به نماز شب ما مي رفتيم براي گشت در شهر وقتي بر مي گشتيم مي ديديم هنوز در حال نماز است. معمولا قبل از شروع نماز يكي دو ساعت ورزش مي كرد، آن هم ورزش هاي سنگين. هفته اي يكي دوبار فاصله پادگان غدير اصفهان تا زرين شهر را از ميان كوهها پياده طي مي كرد. طي اين مسير 24 ساعت طول مي كشيد.گاهي هم به كوه مي رفت و در آنجا به مناجات مي پرداخت.وقتی دشمنان ایران استانهای کردستان،سیستان وبلوچستان،مازندران وخوزستان را به آشوب کشاندنداوبه کردستان رفت تا با ضد انقلاب به مبارزه بپردازد.


در بازگشت به زادگاهش فرماندهی عمليات سپاه پاسداران زرين شهر را به او سپردند.
براي مدتي نيز فرمانده توپخانه سپاه مريوان و دزلي را پذيرفت. هنوز مدتي نگذشته بود که به عنوان فرمانده عمليات سپاه مريوان و دزلي معرفي گرديد. حسينعلي ماهها با ضدانقلاب جنگيد و در عمليات محمد رسول الله (ص) با سمت فرمانده عمليات حاضر شد.
حسين احترام زيادي براي پيشكسوتان كشتي قائل بود. یکی از دوشتانش از او چنین می گوید: قبل از انقلاب چند بار با هم مسابقه داديم كه با توجه به سابقه بيشتر فعاليت من دركشتي، او هرگز حرمت پيشكسوتي مرا نشكست. حتي در يكي از مسابقات كه در شهر اصفهان برگزار مي‌شد من و او بايد با هم كشتي مي‌گرفتيم. او گفت كه حاضر نيست با من كشتي بگيرد. علت را پرسيدم، پس از امتناع بسيار گفت: «چون شما خسته مي‌شوي و نمي‌تواني با حريف بعدي كشتي بگيري و براي تيم مقام بياوري.» سرانجام پس از كلي اصرار و خواهش به كشتي با من تن داد. اما با شناختي كه از مهارت و قدرت بدني او داشتم، متوجه شدم كه به عمد تن به شكست داد تا حرمت من و تيم شهرش حفظ شود.
حسين در کردستان فرمانده‌ي محور دزلي بود، هميشه کومله‌ها را زير نظر داشت، آنان از حسين ضربه‌هاي زيادي خورده و براي همين هم براي سرش جايزه گذاشته بودند. يک روز سر راه حسين کمين گذاشتند. او پياده بود، وقتي متوجه کمين کومله‌ها شد، سريع روي زمين دراز کشيد و سينه خيز و خيلي آهسته خودش را به پشت کمين کشيد و فردي را که در کمينش بود به اسارت درمي‌آورد. و به او گفت : حالا من با تو چکار کنم؟ کومله در جواب گفت : نمي‌دانم، من اسير شما هستم. حسين گفت: اگر من اسير بودم،‌با من چه مي‌کردي؟ کومله گفت:«تو را تحويل دوستانم ميدادم و بيست هزار تومان جايزه مي‌گرفتم. حسين گفت:«اما من تو را آزاد مي‌کنم. سپس اسلحه او را گرفته و آذارش کرد. آن شخص، فرداي آن روز حدود سي نفر از کومله‌ها را پيش حسين آورد و تسليم کرد آنها همه از ياران حسين در جنگ تحميلي شدند.
بعد از آن برای شرکت در عمليات فتح‌المبين با سمت فرمانده گردان سلمان فارسي به جبهه جنوب رفت.
عمليات بيت‌المقدس و جاده اهواز - خرمشهر در تاريخ 15/2/1362 جایگاه عروج این سردار ملی وافتخار آفرین ایران بزرگ است.اودر سن 25 سالگي شربت شهادت را نوشيد و بر اثر اصابت گلوله به سرش به ديدار معبودش شتافت.

منبع:پرونده شهید دربنیاد شهید وامورایثارگران زرین شهرومصاحبه با خانواده و دوستان شهید/ سایت ساجد

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

موضوعات: شهادت نامه لینک ثابت

نظر از: خادم محمدرضابراتی ریزی [بازدید کننده]
خادم محمدرضابراتی ریزی
5 stars

سلام دستتان دردنکندمن عمویم شهیمحمدبراتی هست اجرتان باامام شهداخوب بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

1392/10/09 @ 21:24


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

راهی به سوی آفتاب

راهی به سوی آفتاب

پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم):مَن ماتَ وَلََم یَعرِف اِمامَ زَمانِه ماتَ میتَةََ الجاهِلیَه(هر کس بمیرد وحال آنکه امام زمان خود را نشناخته باشد به مرگ جاهلیت مرده است) کمال الدین وتمام النعه.ج2.ص409.ج9 کار فرهنگي همان چيزي است که حاضرم جانم را فدايش کنم....امام خامنه اي
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • مهدوی
  • مناسبتهای نورانی
  • سخنی از بزرگان
  • دل نوشته
  • راز شادابی
  • راهی به سوی آفتاب
  • مهمانی آیه ها
  • نمونه ای از سربازان مولا
  • معرفت آفتاب
  • راههای شیطان
  • خانواده ورسانه
  • شهادت نامه
  • یادگاری از شهدا
  • طلبه
  • بیشتر بدانید
  • lمهمانی خدا
    • برگی از دعای روز
  • شرحی از خطبه حضرت زهرا(س)

اجزای مفید دیگر

حدیث


مترجم سایت

مترجم سایت


فال حافظ


وبلاگ-كد تاريخ هجري

جستجو

خبرنامه

آخرین نظرات

  • پشتیبانی کوثر بلاگ  
    • ₪ آموزش وبلاگ نویسی و پشتیبانی کوثر بلاگ ₪
    • فراخوان ها و مسابقات کوثر بلاگ
    در ده فکری که مومن قبل از خواب میکند
  • حسن رخشی در نرم افزار محاسبه اعمال
  • نرجس خاتون(س) شاهین شهر  
    • مدرسه علمیه نرجس خاتون شاهین شهر
    در راز جوان ماندن (کاملا علمی)
  • رحیمی  
    • محدثه بروجرد
    در روزهای آخر مهمانی خدا
  • رحیمی  
    • محدثه بروجرد
    در روزهای آخر مهمانی خدا
  • *مهدی یار*  
    • *مهدی یار*
    در راز جوان ماندن (کاملا علمی)
  • طلبه حقیر(حمیداوی)  
    • رهبر من ......!
    در راز جوان ماندن (کاملا علمی)
  • عترت سادات خاموشی  
    • الغدير تهران
    در راز جوان ماندن (کاملا علمی)
  • رعیت در دختران شعیب ،دختران پاکدامنی وحیا
  • زهرا در توصیه حاج شیخ رجبعلی خیاط(وختم من یتق الله..)
  • خادم الشهدا  
    • سالار تنها
    در راز جوان ماندن (کاملا علمی)
  • اخبار مهدوی  
    • http://ahd-4.persianblog.ir>
    در راز جوان ماندن (کاملا علمی)
  • گفته ها و ناگفته های یک طلبه  
    • گفته ها و ناگفته ها
    • طلبه
    در راز جوان ماندن (کاملا علمی)
  • مدیریت استان مازندران  
    • مدیریت مازندران
    در راز جوان ماندن (کاملا علمی)
  • مرادی  
    • شمیم ولایت
    • نشریه الکترونیکی پاسداران ولایت
    در هشت دلیل کوتاه از دلایل کمک به سوریه
  • سامانه تبلیغی منبرنگار  
    • http://www.menbarnegar.ir>
    در هشت دلیل کوتاه از دلایل کمک به سوریه
  • خادم محمدرضابراتی ریزی در آشنایی با شهید حسین قجه ای
  • یادگاری  
    • یادگاری
    • عطر چفیه ها
    • وبلاگ حضرت زینب سلام الله علیها یزد
    در برای چه وارد حوزه علمیه شده اید؟
  • ربیع الانام  
    • « ربیع الانام »
    در حال وهوای حوزه مان
  • عزیزی در برای چه وارد حوزه علمیه شده اید؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس