ادامه محاسبات شهید(3)
برخورد با مردم: 8/2/58 به علت تاثير ناراحتي از زخمي بودن هاشم سليميان و حرف گوش نكردن او كمي در خانه ناراحتي كردم.
روز چهارشنبه برخورد با مردم: چون يكي از دوستان روي عهد و پيمان خود سستي كرده بود، ناراحت بودم و حتي وقتي سعي كردم، نتوانستم بخندم، چون حق داشتم و رنج مي بردم.
اخلاق و رفتار .روز دوشنبه.با مادرم سر اشتباهي كه كرده بود ناراحتي كردم و بعد از يكي دو ساعت معذرت خواستم و با بچه برادرم هم تند صحبت كردم. بايد سعي كنم تكرار نشود.
سردار شهيدحسين قجه اي براي لحظه لحظه خويش برنامه گذاشته بود تا از اتلاف وقت و بطالت جلوگيري كند. او در24 ساعت، فقط 6 ساعت مي خوابيد. او براي تفكر ارزش بسياري قائل بود. در جايي از دفترچه آبي او مي خوانيم:
شنبه درباره تفكر:به هيچ وجه كار فكري پيش نيامد و دليل آن اين است كه نظم در كارم نبود.
تفكر: روز پنجشنبه فكر كردم، حتي از يك ساعت هم خيلي زياد تر، البته فكر نبود، خود خوري بود……
سر خود بالا کن…
به بلندا بنگر…
به بلندای عظیم به افق های پر از نور و امید…
و خودت خواهی دید و خودت خواهی یافت…
خانه دوست همان (عرش خداست)