یکی از آیاتی که نام تمام امامان در آن آمده است
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاء وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
خدا نور آسمانها و زمين است مثل نور او چون چراغدانی است که در آن ، چراغی باشد ، آن چراغ درون آبگينه ای و آن آبگينه چون ستاره ای درخشنده از روغن درخت پر برکت زيتون که نه خاوری است و نه باختری افروخته باشد روغنش روشنی بخشد هر چند آتش بدان نرسيده باشد نوری افزون بر نورديگر خدا هر کس را که بخواهد بدان نور راه می نمايد و برای مردم مثلهامی آورد ، زيرا بر هر چيزی آگاه است
از دیدگاه برخی:
منظور از واژه «مشكوة» ابراهيم، «زجاجه» اسماعيل،و منظور از «مصباح» وجود گرانقدر محمد صلى الله عليه وآله است؛
همانگونه كه پيامبر اسلام در ديگر آيات قرآن، «سراج» يا چراغ روشنگر ناميده شده است.
آن حضرت از درخت مبارك «ابراهيم» و از ريشه و تبار او و از پيامبران ابراهيمى است؛ همانگونه كه بيشتر پيامبران اينگونه بودند. «ابراهيم» خودش نه شرقى بود و نه غربى؛ نه بر راه يهود بود و نه نصارى؛ مسيحيان به سوى خاور نماز مىگزارند و يهوديان به سوى باختر، امّا او به سوى كعبه نماز مىگزارد.
و اين جمله كه مىفرمايد: «نزديك بود روغن آن درخت مبارك بدون رسيدن آتش به آن شعلهور گردد»، منظور اين است كه شايستگيها و ارزشهاى والاى اخلاقى و انسانى پيامبر اسلام نزديك بود پيش از آن كه به او وحى شود، همه جا پرتو افكن و آشكار گردد.
نُورٌ عَلىْ نُوْرٍ
محمد صلى الله عليه وآله پيامبرى از نسل پيامبرى ديگر است.
پارهاى آوردهاند كه منظور از «مشكوة» نياى پيامبر گرامى، «عبدالمطّلب» و «زجاجه» پدر ارجمندش «عبداللّه» و «مصباح» خود آن حضرت است كه نه شرقى است و نه غربى بلكه از مكّه و كنار كهنترين معبد توحيد كه به گونهاى در قلب كره زمين است قامت برافراشته است.
امام رضا علیه السلام می فرمایند:
نحن المشكوة فيها و المصباح محمد صلى الله عليه وآله يهدى اللّه لولايتنا من احبّ.(192)
منظور از «مشكات» ما هستيم و آن چراغ روشنگر محمد صلى الله عليه وآله است و خدا هركه را دوست دارد در پرتو دوستى ما هدايت مىكند.
و از حضرت باقر عليه السلام آورده اند كه در تفسير آيه مورد بحث فرمود:
فى قوله كمشكوة فيها مصباح قال نور العلم فى صدر النبى صلى الله عليه وآله المصباح فى زجاجة الزجاجة صدر على عليه السلام، صار علم النّبى صلى الله عليه وآله الى صدر على عليه السلام… نور على نور، اى امام مؤيد بنور العلم و الحكمة فى اثر الامام من آل محمد، و ذلك من لدن آدم الى ان تقوم الساعة، فهؤلاء الاوصياء الّذين جعلهم اللّه عزّ و جلّ خلفاء فى ارضه و حججه على خلقه.(193)
منظور از جمله، «كمشكوة فيها مصباح» نور علم پيامبر گرامى است.
و منظور از «فى زجاجة…» سينه مبارك على عليه السلام است كه علم پيامبر به خواست خدا به آن انتقال مىيابد.
اين «نور علم» از درخت مباركى - كه نه شرقى و نه غربى و نه يهودى و نه مسيحى است - فروغ مىگيرد.
و منظور از «يكاد زيتها يضىء و لو لم تمسسه نار» اين است كه خاندان پيامبر هماره از دانش خود سخن مىگويند و مردم را به راه راست رهبرى مىكنند و اين پيش از آن است كه از آنان پرسش شود.
و منظور از «نور على نور» امامان راستين از آل محمد صلى الله عليه وآله مىباشند كه يكى پس از ديگرى مىآيند و از سوى خدا به نور دانش و حكمت تأييد مىگردند و اين رشته هدايت از آغاز آفرينش آدم تا پايان عمر جهان ادامه دارد. اينان برگزيدگانى هستند كه خدا آنان را در زمين، نماينده راستين و حقپوى خود ساخته، و حجت خود بر بندگان برگزيده است؛ به گونهاى كه در هيچ عصر و نسلى زمين از وجود گرانمايه آنان تهى نخواهد بود.
اين واقعيت را «ابوطالب» خطاب به پيامبر چنين سرود:
انت الأمين محمد صلى الله عليه وآله… هان اى محمد تو سالار و برگزيدهاى نيكوكردارى؛
از برگزيدگان پاك و پاكيزهاى كه گرامى بودند و نسل و تبارشان پاك بود.
تو نيكبخت روزگارانى و نيكبختان تو را يارى مىكنند.
از زمان آدم تا كنون، هماره ارشادگر و جانشين پيامبرى در ميان ما بوده است؛ و ما گفتار آسمانى و انسانساز تو را نيك مىشناسيم و بدان ارج مىگذاريم چراكه سخن تو جاودانه است و بر اساس عدل و حق، و هرگز باطل نمىگردد. و تو از همان روزگار كودكىات تا كنون راستگو و امانتدار بودى.
به باور ما، منظور از «شجره مباركه»اى كه در آيه شريفه آمده، عبارت از درخت تناور ايمان و پرواى خداست و خاندان گرانمايه پيامبر درخت تناورى است كه ريشهاش رسالت، و تنهاش امامت، شاخههايش تنزيل، برگهايش تأويل و خدمتگزارانش جبرئيل و ميكائيل مىباشند.