راهی به سوی آفتاب

دلم زدوری رویت,قرار وتاب ندارد
میان ما و رخت ،جز گنه حجاب ندارد
به اشک دیده نوشتم ,هزار نامه برایت
مگر که نامه ی بیچارگان جواب ندارد
نسیم صبح ,سلامم به دلبرم برسان
بگو جواب سلامم ,مگر ثواب ندارد
به آسمان جمالت ستاره نا زیباست
که تاب دیدن روی تو آفتاب ندارد
کسی که در دل خود عشق روی ماه تو دارد
به شام اول قبرش یقین ,عذاب ندارد
چون سر خاک برآرد به عرصه های قیامت
به زیر سایه لطفت دگر عقاب ندارد