افتخارم این است که ایرانیم
رهبر فرزانه ام دلهای عالم شاد کرد
نقشه های شوم استکبار را بر باد کر
دیدی آخر نطق او بر اهل اجلاس سران
کرده افشا قدرت پوشالی مستکبران
یا علی شور حسینی می دهی
بوی جان بخش خمینی می دهی
رهبر فرزانه ام دلهای عالم شاد کرد
نقشه های شوم استکبار را بر باد کر
دیدی آخر نطق او بر اهل اجلاس سران
کرده افشا قدرت پوشالی مستکبران
یا علی شور حسینی می دهی
بوی جان بخش خمینی می دهی
مطالعه از جمله كارهايي بود كه شهيد قجه اي براي آن جايگاهي ويژه در برنامه ريزي خود قرار داده بود. اگر روزي موفق نمي شد مطالعه كند، به سادگي از آن نمي گذشت و به خود گوشزد مي كرد كه روز بعد كمبود آن را جبران كند
.مطالعه: در روز شنبه مطالعه نكردم…..
روز دوشنبه: نه كار مثبتي انجام دادم نه كار مطالعه كردم. وقتي هم كه خواستم مطالعه كنم خوابم برد……
شهيد قجه اي كه خود از خانواده اي مستضعف بود، هيچ گاه گرسنگان و مستمندان را از ياد نمي برد. او براي هر لقمه اي كه مي خورد، محاسبه داشت. در حالي كه عده اي به آنچه مي خوردند و اسراف و تبذيري كه مي كنند، هيچ اهميتي نمي دهند، او براي كمترين چيزها از خود بازخواست مي كرد:
اسراف در غذا: روز چهارشنبه در خوردن نارنگي زياده روي كردم و به آنهايي كه ندارند بخورند، فكر نكردم…..
او مصداق بارز«حاسبو اقبل آن تحاسبو» و«موتو اقبل آن تموتوا» بود. او پيش از آنكه دچار محاسبه آخرت گردد، اعمال و كردار خويش را در دنيا به محاسبه كشيد و پيش از آنكه مرگ به سراغش بيايد، عاشقانه مرگي سرخ را برگزيد. در ابتداي دفترچه آبي او سه جمله نوشته است:
- پايه هاي اسلام چيست؟
چگونه مي توان زيست؟
بخش به ياد ماندني
پایان
در كنار پرورش روح و روان، پرورش جسم نيز جايي خاص در برنامه روزانه او داشت. غالبا صبحهاي زود، پس از نماز ورزش مي كرد، با كوهستان و كوههاي سر به فلك كشيده مانوس بود. در سطوري از دفترچه اش مي خوانيم:
«…..شنبه درباره ورزش: امروز ورزش نكردم و دليلش هم تنبلي است….
پرهيز از بيهوده گويي يكي از ديگر اموري بود كه شهيد قجه اي به آن توجه داشت .
روز پنج شنبه بيهوده گوئي: طي روز چند مورد تقريبا سخنان كوتاه و بيهوده اي به زبان آوردم……
او خود را مقيد كرده بود كه روزهاي دوشنبه و پنج شنبه را روزه بگيرد و تا هنگام شهادت نيز بر اين امر پايدار بود.
شهيد قجه اي از غيبت كردن حتي پشت سرد شمنان نيز پرهيز مي كرد. هنگامي كه مجبور شده بود به قول خودش غيبتي بكند، در دفترچه آن را اينگونه عنوان مي كند:روز پنج شنبه، غيبت: بنا به وظيفه شرعي لازم دانستم براي لوث كردن بعضي از منافقان غيبت كنم.
چون روز جمعه روز راي گيري بود، مجبور شدم براي لوث كردن بعضي چهره ها، افشايشان كنم. ولي در برخي موارد بيخود بود، چون شنوندگان خود اطلاع داشتند.
سر خود بالا کن…
به بلندا بنگر…
به بلندای عظیم به افق های پر از نور و امید…
و خودت خواهی دید و خودت خواهی یافت…
خانه دوست همان (عرش خداست)
http://www.pjiran.ir
برخورد با مردم: 8/2/58 به علت تاثير ناراحتي از زخمي بودن هاشم سليميان و حرف گوش نكردن او كمي در خانه ناراحتي كردم.
روز چهارشنبه برخورد با مردم: چون يكي از دوستان روي عهد و پيمان خود سستي كرده بود، ناراحت بودم و حتي وقتي سعي كردم، نتوانستم بخندم، چون حق داشتم و رنج مي بردم.
اخلاق و رفتار .روز دوشنبه.با مادرم سر اشتباهي كه كرده بود ناراحتي كردم و بعد از يكي دو ساعت معذرت خواستم و با بچه برادرم هم تند صحبت كردم. بايد سعي كنم تكرار نشود.
سردار شهيدحسين قجه اي براي لحظه لحظه خويش برنامه گذاشته بود تا از اتلاف وقت و بطالت جلوگيري كند. او در24 ساعت، فقط 6 ساعت مي خوابيد. او براي تفكر ارزش بسياري قائل بود. در جايي از دفترچه آبي او مي خوانيم:
شنبه درباره تفكر:به هيچ وجه كار فكري پيش نيامد و دليل آن اين است كه نظم در كارم نبود.
تفكر: روز پنجشنبه فكر كردم، حتي از يك ساعت هم خيلي زياد تر، البته فكر نبود، خود خوري بود……
سر خود بالا کن…
به بلندا بنگر…
به بلندای عظیم به افق های پر از نور و امید…
و خودت خواهی دید و خودت خواهی یافت…
خانه دوست همان (عرش خداست)
بسم رب الشهدا
فرمانده گردان سلمان فارسي لشگر27محمدرسول الله(ص)
(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
روز چهاردهم شهريورماه سال 1337 حسينعلي در زرين شهر اصفهان در دستان خسته پدر کشاورزش جاي گرفت و در سايه تربيت عالمانه پدر رشد نمود. در سن 7 سالگي به مدرسه رفت و تا اخذ مدرک ديپلم تحصيل نمود.
از کودکي علاقه زيادي به ورزش کشتي داشت و به عنوان قهرمان اول شهرستان و استان اصفهان براي چند سال متوالي معرفي گشت و به مسابقات انتخابي تيم ملي راه يافت.سال 1353 وارد فعاليتهاي سياسي شد. سال 1356 به قم مهاجرت کرد و توسط مأموران ساواک دستگير شد. چند مرتبه نيز به منظور فعاليتهاي سياسي به شيراز و قم سفر کرد.سرانجام انقلاب اسلامي پيروز شد. چند ماه بعد ازپيروزي، منافقين دست به كار شدند و در مدارس به تبليغ وسيع پرداختند. افكار نوجوانان و جوانان را تحت تاثير قرار داده، سعي مي كردند به هر نحوي كه شده، آنها را جذب كرده،از مسير اسلام و انقلاب و امام باز دارند.
در مدرسه اي كه حسين درس مي خواند، يكي از معلمين گرايش شديدي به سازمان منافقين داشت و اهداف اين گروهك پليد و وابسته را براي دانش آموزان طرح مي كرد. حسين چندين بار سعي كرد با صحبت، او را از اين كار باز دارد كه موفق نشد، تا سرانجام به درگيري شديد ميان او و معلم منجر شد. از همان جا حسين عزم خود را براي مبارزه با خط نفاق و گروهك هاي وابسته جزم كرد و فهميد كه دشمنان هنوز نمرده اند، بلكه لباس عوض كرده اند.
فرماندهي سپاه زرين شهر وتشكيل گروه ضربت براي مبارزه با مواد مخدر و توزيع كنندگان آن، يكي ديگر از فعاليت هاي حسين پس از انقلاب بود. در پي صدور فرمان امام خميني مبني بر تشكيل سپاه پاسداران، حسين به اين نهاد انقلابي پيوست و در تشكيل و سازماندهي سپاه زرين شهر نقش تعیین کننده داشت وخود نیز فرماندهی آن را به عهده گرفت. دوستانش درباره آن روزها چنين مي گويند:
در ايامي كه حسين فرماندهي سپاه زرين شهر را بر عهده داشت، برنامه خاصي براي خود تنظيم كرده بود. بعد از ساعت 12 شب كه مي ايستاد به نماز شب ما مي رفتيم براي گشت در شهر وقتي بر مي گشتيم مي ديديم هنوز در حال نماز است. معمولا قبل از شروع نماز يكي دو ساعت ورزش مي كرد، آن هم ورزش هاي سنگين. هفته اي يكي دوبار فاصله پادگان غدير اصفهان تا زرين شهر را از ميان كوهها پياده طي مي كرد. طي اين مسير 24 ساعت طول مي كشيد.گاهي هم به كوه مي رفت و در آنجا به مناجات مي پرداخت.وقتی دشمنان ایران استانهای کردستان،سیستان وبلوچستان،مازندران وخوزستان را به آشوب کشاندنداوبه کردستان رفت تا با ضد انقلاب به مبارزه بپردازد.
شهيد قجه اي سعي مي كرد از ساعات كار به نحو احسن استفاده كند. او به نظم و آنظباط توجه بسيار داشت، و همين توجه به نظم بود كه از او در صحنه هاي نبرد فردي پيشرو ساخت. در يكي از صفحات دفترچه او مي خوانيم:
بي نطمي در كار: روز شنبه، بدون اينكه كار مثبتي انجام دهم گذشت…
از همان اول صبح، كارم با برنامه و نظم پيش نرفت….براي صرف صبحانه خيلي وقت تلف كرديم….
شهيد قجه اي در روزگاري كه بسياري براي راحت زيستن، مصلحت انديشي، تنبلی و….در انجام فرائض ديني خود كوتاهي مي كنند، نسبت به نماز خويش اهميت بسياري قائل بود. او نمازي را خوشايند پروردگار مي دانست كه روح تعبد و كوچكي در برابر پروردگار در آن جلوه گر باشد. از يادداشتهاي او مي شود فهميد كه در طي حيات خويش چه آندازه در برابر خداي خويش اخلاص داشت و نماز را چگونه به پا مي داشته است و او خود را مقيد كرده بود كه با شنيدن صداي اذان، نماز يه پا داشته و از انجام هر كار ديگري بپرهيزد. نماز بدون دقت: شب هنگامي كه اذان مي گفتند، چون در جايي مستقر نبودم، نتوانستم نمازم را سر وقت بجا بياورم….
شنبه ظهر خيلي ناراحت بودم، هر شخص آگاه و فهميده در اوج ناراحتي به نماز مي ايستد تا آرامش پيدا كند، ولي چون من اين شناخت را ندارم، ناراحتيم باعث شد كه نماز بي روح بخوانم.
چهارشنبه، نماز بدون وقت: ظهر چون سرپست نگهباني بودم، نتوانستم سر وقت نماز بخوانم.
نماز بدون وقت مغرب: چون براي آموزش به پادگان رفته بودم، هنگام برگشتن، اذان گفته بودند، نمازم دير شد……
نماز بي روح: روز چهارشنبه به قدري گرفته و در خود فرو رفته بودم كه يادم رفت ركعت چندم را مي خوانم.
حسين همواره سعي مي كرد اخلاق حسنه اسلامي را رعايت كند و از برخوردهاي تند بپرهيزد.
ادامه دارد…
سر خود بالا کن…
به بلندا بنگر…
به بلندای عظیم به افق های پر از نور و امید…
و خودت خواهی دید و خودت خواهی یافت…
خانه دوست همان (عرش خداست)
سلام ضمن تبریک ایام الله فکر می کنم در دهه فجر هیچ چیز بهتر از زنده نگه داشتن یاد شهدا نیست که این خود کمتر از شهادت نیست ان شا الله خود شهدا کمکمان کنند .
امروز با شهیدی آشنا شدم که با محاسبه اعمالش دریک دفترچه سعی در محاسبه اعمالش داشت .من هم دوست دارم در وبلاگم کمی از این محاسبات را قرار دهم برای کسانی که می خواهند تهذیب نفس کنند.
آثار باقی مانده از شهید"برگی از دفتر محاسبه نفس سردار شهید حسین قجه ای”
او دفترچه يادداشتي با جلد آبي داشت كه اكثر دوستانش آن را به خاطر دارند.
صفحات داخل آن را به جدولهاي محاسبه نفس و گناهان روزانه تبدیل كرده بود. او هر روز كارهاي خود را بررسي مي كرد و از نفس خويش حساب مي كشيد. به محض اينكه بحثي پيش مي آمد، سريع داخل جدول ها علامت مي زد و شب كه مي شد با بررسي آنها سعي ميكرد در روزهاي بعد ميزان حسناتش را بالا ببرد.
با نگاه به اين دفتر، بعضي ازاعمال اورا ازنظرمي گذرانيم:
سكوت در برابر باطل! شب 1/10/58 در تاكسي سوار شدم، ترانه گذاشته بود. اخطار نكردم كه راننده ضبط را خاموش كند.
شهيد قجه اي سعي مي كرد از ساعات كار به نحو احسن استفاده كند. او به نظم و آنظباط توجه بسيار داشت، و همين توجه به نظم بود كه از او در صحنه هاي نبرد فردي پيشرو ساخت. در يكي از صفحات دفترچه او مي خوانيم:
ادامه دارد….
صفحه ای از این دفترچه در ادامه مطلب
التماس به خدا عزت است : چرا که اگر اجابت شود ، رحمت است و اگر رد شود ، حکمت است .
اما التماس به بنده خدا ذلت است : چرا که اگر اجابت شود ، منت است و اگر اجابت نشود خفت است .
با آرمانهای یک شهید سنی آشنا شوید:(به این وحدت می گویند)
جوان ترین شهید اهل سنت چه نام داشت؟
یازده سالهای که سنگر هورالعظیم، نیمکت کلاس و شهادت، کارنامه قبولیاش شد. شهیدی با آن دستهای کوچکش، 45 روز سنگینی تفنگ را تحمل کرد و ایستاد در مقابل دشمن، این شهید یازده ساله سیستان و بلوچستان را چه میتوان، نامید؟!
به گزارش بولتن نیوز به نقل از فارس؛ وقتی که جنگ آغاز شد، همه به صحنه آمدند، شهری و روستایی، فقیر و غنی، باسواد و بیسواد، کارگر و مهندس، معلم و دانشآموز…
بعضی از شهدا معرفی شدند، اما از غفلت ما حتی اسمی از بعضیهاشون در کوچه و خیابانها، قفسه کتابخانهها، سایتها و روزنامهها نیست. یکی از همین شهدا شهید یازده سالهی سیستان و بلوچستان به نام شهید «سَبیل اخلاقی» است، شهیدی از همان فهمیده و بالازاده و بهنام محمدیها…
راستی برای این رزمندههای 11 ـ 12 ساله چه عنوانی میتوان نهاد که شایسته این همه مردانگی باشد؟!
آنهایی که اسلحه کلاشینکف هم قدشان بود، یازده سالههایی که میگفتند: میرویم از ناموسمان دفاع کنیم، میرویم تا دشمن را از خاکمان بیرون کنیم، میرویم تا راه کربلا را باز کنیم، میرویم تا سنگر بشود کلاس درسمان و شهادت کارنامه قبولیمان، میرویم اما مادر برای ما گریه نکنید تا دشمنشاد نشویم…
همه اینها حقیقت است که امروز پدران و مادران یازده دوازده سالهها به نقل از بچههای مردشان روایت میکنند، «سَبیل» حدود 5 سال بعد از آغاز جنگ تحمیلی در هورالعظیم و همان قدمگاه مردان بدر و خیبر شهید شد؛ رخصت رفتن به میدان رزم این شهید، نیز به نقل از پدرش خواندنی است، این دیدار با هماهنگی ریاست بنیاد شهید نیکشهر انجام گرفت.
* از هفت سالگی عضو بسیج بود
به مناسبت فرارسیدن سالروز امامت امام زمان (عج) وبلاگ روز شمار ظهور
ختم زیارت آل یاسین وختم صلواتی برای سلامتی وظهور امام زمان گذاشته اند شما هم می توانید در این امر بزرگ شریک شوید ان شا الله امری باشد برای زمینه سازی ظهور امام زمان(عج)
بسم الله…..